نظر کارشناس/ دکتر غلامحسين قائدي/ روانپزشک عضو هيأت‌علمي دانشگاه شاهد

________________________________________
عموما اعتياد ج ن س ی در طي 20 سال گذشته براي توصيف افرادي استفاده شده که به صورت وسواس‌گونه در پي تجارب ج ن س ی متعدد هستند و اگر نتوانند تکانه‌هاي ج ن س ی خود را ارضا نمايند، اين به اختلال دررفتار و عملکردشان منجر مي‌شود….

افرادي مشاهده مي‌شوند که همه زندگي، رفتار‌ها و فعاليت‌هاي آنان معطوف به جستجوي رابطه ج ن س ی است و به اين منظور، زمان زيادي جهت انجام اين رفتار صرف مي‌کنند و اغلب سعي در توقف اين رفتار دارند اما قادر به توقف نيستند. اين افراد تلاش وافر و مکرري مبذول مي‌دارند که رابطه ج ن س ی داشته باشند و اگر در انجام اين تلاش موفق نشوند دچار رنج و ناراحتي مي‌شوند. در اين افراد، ميل به فعاليت ج ن س ی افزايش يافته و نياز مداوم به ايجاد رابطه ج ن س ی به صورت تنها انگيزه رفتاري در فرد درمي‌آيد. در شرح حال بيمار، الگوي طولاني‌مدتي از اين رفتار ذکر مي‌شود که فرد بارها تلاش کرده آن را متوقف کند و قادر به انجام آن نبوده است. اين افراد پس از انجام چنين اعمالي دچار احساس گناه و ندامت مي‌شوند ولي اين احساس گناه و ندامت قادر به جلوگيري از بروز بعدي اين رفتار نيست. عموما اين افراد در هنگام بروز استرس، افسردگي، اضطراب، عصبانيت يا رنج‌هاي ديگر نياز به انجام اين اعمال را در خود بيشتر حس مي‌کنند. در اين‌گونه افراد فعاليت ج ن س ی با زندگي زناشويي، اجتماعي يا حرفه شخص تداخل کرده و موجب تخريب عملکرد شخصي در اين زمينه‌ها مي‌شود. به‌طور خلاصه علايم اعتياد ج ن س ی عبارت‌اند از:
1- رفتار ج ن س ی خارج از کنترل شخص،
2- پيامدهاي قانوني، طبي وبين فردي نامطلوب و شديد رفتار جنسي،
3- تعقيب مکرر رفتار ج ن س ی پرخطر،
4- کوشش فراوان جهت متوقف کردن رفتار جنسي،
5- وسواس فکري و تخيلات فکري به عنوان يک مکانيزم مداوا،
6- نياز براي انجام حجم فزاينده‌اي از فعاليت‌هاي جنسي،
7- تغييرات خلق در ارتباط با فعاليت ج ن س ی (افسردگي يا شادي مفرط)،
8- صرف زمان زيادي براي دستيابي به رابطه ج ن س ی و
9- تداخل رفتار ج ن س ی با فعاليت‌هاي اجتمالي، تفريحي يا شغلي.
اعتياد ج ن س ی مي‌تواند در رفتارهاي ج ن س ی به‌هنجار مثل مقاربت يا نابه‌هنجار مثل انحرافات ج ن س ی نيز بروز يابد. در بسياري از موارد اعتياد ج ن س ی ساير اختلالات عمده رواني نيز به صورت همراه در شخص وجود دارند که به آن اصطلاحا بيماري هم‌زمان نيز مي‌گويند و فرد داراي دو اختلال مجزاست که يکي از آنها سبب ايجاد ديگري شده. همچنين در برخي موارد که فرد انگيزه کافي براي کنترل رفتارش نداشته باشد يا براي خودش و ديگران خطرناک باشد مي‌توان بستري را مدنظر قرار داد. در برخي موارد، علايم بيماري‌‌هاي طبي يا رواني شديد ممکن است در فرد وجود داشته باشد که نياز به مراقبت بيمارستاني دارد و بستري را بايد لحاظ کرد. استفاده از روان‌درماني بينش‌گرا، حمايتي، شناختي، رفتاري، درمان زناشويي يا زوج‌درماني و همچنين استفاده از روان‌درماني در اختلال رواني همراه نيز مفيد است. از دارودرماني نيز مي‌توان کمک گرفت و به نسبت نوع بيماري همراه نيز مي‌توان براي آن بيماري نيز درمان مناسبي تجويز نمود

دیدگاهتان را بنویسید