تاريخچه بيوفيدبك
نيل ميلر ، روانشناس و دانشمند علوم عصبي كه در اواسط قرن بيستم در دانشگاه ييل كار ميكرد، به عنوان پدر بيوفيدبك مدرن شناخته ميشود. او در جريان يك اتفاق هنگام انجام آزمايشهاي خود روي موشهاي صحرايي درباره شرطيسازي كلاسيك، موفق به كشف اصول اوليه بيوفيدبك شد. او و تیمش فهميدند كه با تحريك مركز لذت در مغز يك موش فلج به وسيله الكتريسيته، امكان اين وجود دارد كه بتوان آنها را براي كنترل آثار متفاوتي از جمله ضربان قلب، فشار خون، دماي بدن و… آموزش داد. تا آن زمان متخصصين اعتقاد داشتند كه فرايندهاي فيزيولوژيك (مانند ضربان قلب) منحصراً در كنترل دستگاه عصبي خودمختار ميباشند.
دكتر المرگرين بعضي تحقيقات ريشهاي روي محدوده خودتنظيمي انسان در فرايندهايي كه بطور طبيعي با ذهن ناهشيار كنترل ميشوند انجام داد واين تكنيكها را با موفقيت در درمان سردردهاي ميگرني و فشارخون بالا به كار برد(دورند و بارلو، 2009، نانکه و ریف، 2004، فلوریموند، 2009، باسماجیان، 1979).