خانواده درماني‌هاي رفتاري و شناختي- رفتاري

رفتارگرايي حاصل تحقيقات پاولف، واتسون و اسكينر يكي از قديمي‌ترين سنت‌ها در حرفه‌هاي ياورانه است. رفتارگرايي از همان آغاز متوجه رفتارهاي قابل مشاهده بود و به افراد در اصلاح رفتارهاي ناسازگار كمك مي‌كرد. پس از دهه 1970، مفهوم شناخت در رفتارگرايي ادغام شد و رويكردي با عنوان خانواده درماني شناختي- رفتاري به وجود آمد.
خانواده درماني رفتاري روش درماني نسبتا جديدي است مه ريشه در تحقيقات مربوط به اصلاح اعمال فرزندان از سوي والدين دارد. در اواخر دهه 1965 اولين كار در اين حوزه در مركز يادگيري اجتماعي اوريگان صورت گرفت. اين كار شامل آموزش والدين و افراد مهم در زندگي كودك به عنوان عوامل تغيير بود. فرايند درماني مبتني برنظريه يادگيري اجتماعي كه بر اهميت سرمشق‌دهي رفتارهاي جديد تاكيد مي‌ورزيد، استوار بود و شامل «استفاده از جنبه‌هاي صوتي و شيريني» بود كه به سرعت به سمت استفاده از سيستم‌هاي نقطه‌اي، سرمشق‌دهي، محروم كردن و توجه مشروط، تغيير مسير داد. رفته رفته بر كار با خانواده در زمينه طبيعي‌شان تاكيد شد.
در اين نقطه كه در آن مشاهده كننده مشكلات خانوادگي را براساس يك فهرست ثبت مي‌كرد، و ماهيت خطي داشت، خانواده درماني رفتاري به وجود آمد تا براي تعيين الگوهاي رفتاري خانواده و درمان مشكلات رفتاري خانوادگي از رويكرد تعاملي‌تري استفاده كنند.گونه‌اي‌زا خانواده درماني كه اساسا سيستمي است، خانواده درماني كاركردي است .
خانواده درماني شناختي- رفتاري همچنان رفتار نسبتا جديدي است. از دهه 1970 به بعد تلاش هماهنگي در كاربرد نظريه و روش‌هاي رفتاري- شناختي براي زوج‌ها و خانواده‌ها صورت گرفته است. متاسفانه رويكردهاي رفتاري- شناختي براي كار كردن با خانواده‌ها كاملا رواج نيافته است يا پيشرفته نيست. دو تن از پيشگامان زناشويي درماني و خانواده درماني رفتاري- شناختي عبارتند از آرون بك و آلبرت اليس.
نظريه پردازان اصلي اين رويكرد شامل اسكينر، واتسون، استوارت، اپستين، جاكوبسن، پترسون، وايز، مارگولين، اليس، بندورا، ميشل، مسترز، جانسون، ولپه، بك، بام، كاپلان، كاتكين.
در اين رويكرد اعتقاد براين است كه رفتار از طريق پيامدها ابقا يا حذف مي‌شود. رفتارهاي نافراخور را مي‌توان اصلاح كرد يا نياموخت. شناخت‌ها يا منطقي هستند يا غيرمنطقي، آنها را مي‌توان اصلاح كرد و در نتيجه در تعاملات زوجين يا خانواده تغيير ايجاد كرد.
نقش درمانگر شامل سنجش و مداخله مستقيم و دقيق است. درمانگر يك معلم، متخصص يا تقويت‌كننده است. مشكلات فعلي كانون توجه است.
در خانواده درماني رفتاري كانون توجه به آموزش والدين، زناشويي درماني رفتاري، ارتباط زوجين و مطالعه اختلالات كاركرد جنسي است. همچنين خانواده درماني شناختي- رفتاري بر كاركردن با كساني كه تحت فشار هستند تاكيد مي‌كند. افراد و دوتايي‌ها بيشتر از خانواده‌ها مورد توجه هستند. تاكيد بر تعاملات دوتايي به جز خانواده درماني كاركردي است.
در خانواده درماني رفتاري بر تغييرات رفتار از طريق اصلاح پيش آيندها و پيامدهاي يك عمل تاكيد مي‌شود. به اصلاح پيامدها توجه خاصي مي‌شود و بر رفتار نامطلوب و تشديد رفتار مثبت تاكيد مي‌گردد. آموزش مهارت‌هاي اجتماعي و پيشگيري از وقوع درباره مشكلات نيز مورد تاكيد است. ارتقاي صلاحيت در افراد و يا با زوجين و تقويت شناخت پويايي‌هاي رفتار مورد توجه مي‌باشند.
در خانواده درماني رفتاري شناختي، بر باورهاي غيرعقلاني و بي‌حاصل و رفتارهايي كه با آنها همراهند، تاكيد مي‌شود.
رفتار درمانگران و رفتار درمانگران شناختي از همان ابتدا برشرطي سازي عامل، شرطي سازي كلاسيك، نظريه يادگيري اجتماعي، استراتژي‌هاي شناختي- رفتاري، تكيه مي‌كنند. فنوني اصلي مور د استفاده در اين رويكرد عبارتند از حساسيت‌زدايي نظام‌دار، تقويت منفي، تقويت متناوب، تعميم دادن، حذف كردن، خاموش سازي، سرمشق‌دهي، عمل دو جانبه (تقابل)، تنبيه، اقتصاد تپه‌اي، تبادلات نظير به نظير، رسم نمودار، تعليم حل مساله، عبارات مقابله‌اي منطقي، باز تعبير، گريز ذهني، و روش‌هاي روان‌آموزشي(بارکر، ترجمه زهره و محسن دهقان، 1375، گلدنبرگ و گلنبرگ، ترجمه براواتی و همکاران، 1388، گلادینگ، ترجمه بهرامی و همکاران، 1386، مینوچین و فیشمن، ترجمه بهاری و سیا، 1384) .