ج ن س ی ت، تمايلات ج ن س ی و سلامت ج ن س ی واژههاي گستردهاي هستند كه چيزي بيش از مولفههاي ج ن س ی اوليه و يا ويژگيهاي ج ن س ی انساني را دربرميگيرند. اين اصطلاحات شامل تصوير فرد از بدن، هويت ج ن س ی ، احساسات و هيجانها، باورهاي ج ن س ی ،ظرفيتها و توانمنديهاي ما براي عشق و دوستي و رفتار اجتماعي ما به مثابه بيان فيزيكي عشق و يا رفتارج ن س ی ميباشد.
ج ن س ی ت(سلامت ج ن س ی ) يك فرد تحت تاثير مولفههاي اخلاقي، فرهنگي، معنوي و قانوني است. به علاوه سلامت ج ن س ی يك فرد ميتواند به شكل گستردهاي تحت تاثير ناتواني هاي فيزيكي،هيجاني، عاطفي و ذهني باشد. مسائل ج ن س ی مانند هرچيزي ديگري بخشي از زندگي ما را تشكيل مي دهند و بايد اعتراف كنيم كه بخش بسيار مهمي را نيز تشكيل ميدهند و البته هميشه نيز موضوع چالشبرانگيزي در زندگي ما بودهاست. به مانند ساير مسائل زندگي ما بايد آموزشهاي لازم را براي داشتن رفتار ج ن س ی مناسب نيز داشته باشيم و البته زمانيكه به دليل ناتواني رفتار ج ن س ی ما دستخوش بدكاركردي ميگردد،اين موضوع اهميت بيشتري پيدا ميكند. بنابراين بايد مهارت هاي لازم را كسب كرده و البته قبل از آن بايد دانش ج ن س ی خود را در اين زمينه افزايش دهيم.
علي رغم اينكه فعاليت و رفتار ج ن س ی افراد داراي ناتواني (ذهني، فيزيكي) در چند دهه اخير مورد مطالعه قرارگرفته، اما با اين وجود به ندرت به شكل مناسبي مطالعه شدهاند و به همان ميزان به ندرت نتايج عملي براي كمك به اين افراد را نيز ارائه دادهاند. علت اين امر شايد وجود نگرشهاي اجتماعي خاصي است كه نسبت به اين افراد وجود دارد؛ براي مثال گفتهميشود چون اين افراد به دليل ناتواني خود نميتوانند فعاليت ج ن س ی داشته باشند و بنابراين انسانهاي كاملي نيستند،زيرا اعتقاد براين است كه انسان كامل بايد بتواند اميال ج ن س ی خود را ارضا نمايد. اما واقعيت در اين مورد چيزي ديگر است.
فعاليت ج ن س ی به عنوان مجموعه پيچيدهاي از رفتارها شامل فعاليت فيزيكي است كه تقريبا تمام ارگانيزم ما را درگير ميكند، به علاوه فرآيندهاي شناختي، تواناييها و مهارتهاي حسي و حركتي و هماهنگيهاي جسماني ذهني ما هميشه درگير اين فعاليت ج ن س ی مي گردند؛ از همان ابتدا تا انتها. بنابراين هرگونه آسيب فيزيكي، شناختي، هيجاني ميتواند منجر به ناتواني در فرد شده و فعاليت ج ن س ی را تحت تاثيرقراردهد.
از جمله آسيب هاي فيزيكي ميتوان به آسيب هاي مغزي،نخاعي و صرع اشاره نمود كه باعث تضعيف ماهيچهها، كاهش آستانه تحمل،كاهش دامنه هيجانات و احساسات و دردهاي كمر ميگردد. از جمله ناتواناييهاي شناختي و رشدي، ميتوان به كاهش دامنه توجه، فراموشي،عقب ماندگي ذهني و افسردگي اشاره كرد. اين مسائل همگي روي توانايي فرد براي برقراري رابطه عاطفي مناسب و در نتيجه شكلگيري فعاليت ج ن س ی مناسب با شريك ج ن س ی تاثير منفي ميگذارند. نهايتا اينكه آسيبهاي شناختي، فيزيكي و ذهني) باعث آسيب ديدن تصوير فرد از خود و شكلگيري خودپنداره منفي ميگردد. اين خودپنداره منفي كاهش اعتماد به نفس را در افراد منجر شده و اين مساله باعث كاهش ميل ج ن س ی ، شكلگيري باورهاي بدكاركردي ج ن س ی در افراد ،كاهش توانايي شكل دادن به يك رابطه ج ن س ی و حفظ و نگهداري آن ميگردد.
تمامي اين مسائل دركنار نگرشهاي اجتماعي خاصي كه در اين زمينه وجود دارد باعث شده است كه نه فقط افراد داراي ناتواني، بلكه افراد ديگر نيز نگرانيهاي متعددي در مورد مسالي نظير اينكه رفتار ج ن س ی نرمال كدام است؟ جنبههاي نرمال جذابيتهاي ج ن س ی كدام هستند؟ سطوح نرمال فعاليت ج ن س ی چيست؟ داشته باشند.
اين موضوع بسيار كمككننده خواهد بود كه به افراد داراي ناتواني اطمينان داده شود كه اصطلاح نرمال داراي طيف وسيعي از رفتارهاي ج ن س ی ؛ از ميل ج ن س ی گرفته تا رفتارهاي مربوط به آميزش ج ن س ی را دربرميگيرد. سلامت ج ن س ی و رفتار ج ن س ی نرمال يك مساله كلي و منطبق با ويژگيهاي همه افراد نيست كه بخواهيم آن را به تمامي افراد تعميم دهيم.
ناتوانيهاي فيزيكي
1- آسيبهاي عصبيـ نخاعي: كاركرد و بدكاركردي ج ن س ی مرتبط با آسيب هاي عصبي،نخاعي در درجه اول به شدت آسيب بستگي دارد. اينگونه آسيبها ممكن است در مردان باعث ايجاد مشكلات مرتبط با نعوظ و در زنان ايجاد مشكلات مرتبط با روانسازي مهبلي از طريق ترشحات مهبلي گردد. مطالعات متعددي نشان داده است مرداني كه از اين اختلالات رنج ميبرند در ايجاد،حفظ و نگهداري نعوظ دچار مشكل شده و مشكلات مرتبط به ارگاسم را پيداخواهند كرد. در مورد زنان كاهش ترشحات مهبلي باعث خشكي واژن و درنتيجه احتمال مقاربت دردناك گشته و رسيدن به ارگاسم را دچار مشكل ميكند. معمولا توصيه ميگردد مرداني كه چنين مشكلاتي دارند بييشتر از سكس دهاني براي ارضاي شريك ج ن س ی خود استفاده كنند.
2- آسيبهاي مغزي(TBI): افرادي كه آسيب و ضربه به سر را در حوادث خاصي تجربه ميكنند و زندهميمانند، اغلب نگرانيهايي درباره وضعيت ظاهري خود و تاثير آن بر روي شريكج ن س ی شان دارند. اين آسيبها معمولا علائمي نظير كاهش آبدهان و خشكي بخشي از دهان را به دنبال دارند.اين مساله روي فعاليت ج ن س ی دهاني آنها ت اثيرات منفي به همراه دارد. به علاوه اين افراد اغلب داراي نگرانيهايي در مورد فعاليت ج ن س ی خود (بوي
ژه فعاليتهاي ج ن س ی پيش از آميزش نظير نوازش كردن) هستند.نهايتا اينكه داروهاي مصرفي براي رفع اين مشكلات و مشكلات هيجاني خاصي كه در اثر ضريه به سر ايجاد شدهاند نظير افسردگي، باعث كاهش ميل ج ن س ی در اين افراد ميگردد. مطالعات پژوهشي انجام شده نشان دادهاست كه افراد داراي آسيب مغزي فعاليت ج ن س ی بسيار كمتري دارند كه روي روابط عاطفي آنها تاثيرات منفي داشتهاست.
3- اختلالات عصبيـ عضلاني: اينگونه اختلالات نظير پلاسيدگي عضلاني مي تواند منجر به ايجاد مشكلاتي در رشد اندام هاي ج ن س ی در افراد گردد. هرگونه نقص در رشد و شكلگيري اندامهاي ج ن س ی فعاليت ج ن س ی در سنين بالاتر را تحت تاثير ميقرار ميدهد،به علاوه در سنين پايينتر ممكن است باعث مسائلي در هويتج ن س ی افراد گردد. تحقيقات متعدد نشان دادهاست افرادي كه از اين اختلالات رنج ميبرند، چنانچه اندامهاي ج ن س ی شان به طور مناسب شكلنگيرند، مشكلاتي را در برانگيختگي، نعوظ و تجربه ارگاسم خواهند داشت. اين تحققيات نشان داده است كه سن افراد در زمان آسيب، در شكلگيري نوع اختلال تاثيرگذار است. افرادي كه از همان زمان كودكي دچار اين اختلالات ميشوند، هرگز استقلال و رشد فيزيكي مناسبي در اندامها نخواهند داشت و در نيتجه عملكرد ج ن س ی مناسبي نيز نخواهند داشت و حتي ممكن است آميزش ج ن س ی نيز نداشته باشند. اين عدم بيان ج ن س ی خود ممكن است اختلالاتي در جريان اجتماعي شدن براي اين افراد ايجاد كند. والدين چنين افرادي ممكن است هرگز شاهد رشد و بلوغ ج ن س ی فرزندان خود نباشند و يا اگرهم باشند عملكرد ج ن س ی نرمالي در آنان نخواهند ديد.
ناتواناييهاي ذهني
آسيبهاي ذهني شناختي، مانعي برسر راه درگيرشدن فرد در فعاليت ج ن س ی نيستند. زيرا عموما كاركرد فيزيولوژيكي اندامهاي ج ن س ی آنان نرمال است. مساله اصاي در مورد اين افراد آموزش جنبههاي غيرفيزيولوژيك مسائل ج ن س ی نظير داشتن رابطه ج ن س ی ايمن، مقدمات داشتن يك رابطه ج ن س ی كه عموما با بيان جملات عاشقانه، نوازشهاي اوليه، افزايش دانش و آگاهي در زمينه مسائل ج ن س ی و در ك روابط عاطفي به منظور ايجاد روابط عواطفي با شريك ج ن س ی مي باشند. البته بايد اذعان داشت ناتوانيهاي شناختي و ذهني در درجاتي ممكن است مشكلاتي را در زمينه فعاليت ج ن س ی ايجاد كند. براي مثال افرادي كه داراي عقبماندگيهاي ذهني شديد هستند واقعا از برقراري رابطه عاطفي گرفته تا داشتن روابط ج ن س ی نرمال داراي مشكلات متعددي هستند و در مواردي حتي نمي توانند روابطي را ايجاد كنند. به علاوه خطر سوءاستفادههاي ج ن س ی براي اين افراد مخصوصا اگر مراقبيني نداشته باشند و يا آموزش لازم را نديدهباشند وجود دارد. عمدا مشكلات افراد داراي ناتوانائي هاي شناختي در مراحل آغازين روابط عاطفي مي باشد. اين افراد ممكن است درك درستي از هويت ج ن س ی خود نداشته باشند، جهتگيريهاي ج ن س ی آنان ممكن است بيتناسب باشد،درك درستي از دنياي ذهن طرف مقابل نداشته باشندو نتوانند روابط عاطفي اوليه را به شكل مناسبي برقراركنند. به علاوه ممكن است درمورد روابط ج ن س ی ايمن، شيوههاي مختلف روابط ج ن س ی و راههاي پيشگيري از بارداري، استفاده از ابزارهاي مناسب براي داشتن روابط ج ن س ی لذتبخش، عدم داشتن دانش ج ن س ی مناسب در مورد خود و شريك ج ن س ی اطلاعاتي نداشته باشند. بنابراين در اين مورد تمركز اصلي بر روي اين مسائل خواهدبود.
وجود اختلالات رواني نظير افسردگي و اضطراب ميتواند باعث كاهش ميل ج ن س ی ، عدم رضايتمندي مناسب ج ن س ی ، بدكاركردي نعوظ، مشكل در برانگيختگي ج ن س ی ، انزال زودرس و مشكل در رسيدن به ارگاسم را به همراه داشته باشد. علاوه براين مشكل رواني در هر كدام از طرفين ممكن است عملكرد ج ن س ی طرف مقابل را تحت تاثير قراردهد. مشكلات مربوط به سلامت رواني باعث ايجاد مشكلاتي در توانمنديهاي فردي بويژه در مسال مختلف زندگي (براي مثال تصميمگيريهاي مهم زندگي) شده و همين باعث كاهش كارايي فردي ميشود كه ممكن است روابط عاطفي را با شكست مواجه كند و باعث نارضايتي شريكهاي ج ن س ی از يكديگر شود. بنابراين كمك كم ميل و گراش ج ن س ی افراد نسبت به يكديگر از بين ميرود. در اين موارد عموما شركاي ج ن س ی توانايي ارضاي ج ن س ی يكديگر را نداشته و بدكاركرديهاي ج ن س ی آغاز ميشوند.